ال کلاسیکو
مطالب جالب رئال مادرید و بارسلونا را در این وبسایت بیابید
پنج شنبه 7 / 2 / 1391برچسب:حذف,الكلاسيكو,سر,راه,فوتبال,یاد,رفت,فوتبال,دیگر,دنبال,بایرن,چلسی,پرچمدار,نسل,آلمان,ایتالیا,فینال,ليگ قهرمانان,تیم,اسپانیا,شکست,مورینیو,رئال,فینال,انتظار,بارسا,رئال مادرید,الکلاسیکو,پپ,افسانه,تمام,دنیا,جریان,سهم,فینال,حالا,نام,سوپراستار,ستاره,جدید,بکر,فینال,جنگ,عدالت,سنجیده,زیبا,زیباترین,سرخآبی,, :: 20:18 :: نويسنده : حسین محمّدی
همین دو باخت کافی بود تا بدانیم همانقدر که بارساي پپ و رئال مورینیو افسانهای شده بودند فوتبال در تمام دنیا هم جریان داشت. الکلاسیكو سهم اسپانیا، فینال حالا نامهای دیگری دارد. بدون سوپراستار اما پر از ستارههای جدید و بکر. برخی در فینال هم نیستند اما فوتبال باید سهم آنها را هم باید بدهد. باید دیده شوند کسانی که نشانمان دادند وقت جنگ اگر بارسا باشی و اگر مورینیو، عدالت با فوتبال سنجیده میشود. بارسای زیبا و زیباترین تیم مورینیو هیچ سهمی از فینال ندارند. فینال با ستارههاي بايرن و چلسي سرخآبی شد. 1.نویر یا چک؟ دروازهبانها هر قدر بزرگ هم باشند باز زیر سایه موفقیت تیمشان هستند. اما برای فوقستارههایی مثل نویر و چک مساله فرق میکرد. آنها تیمهایی که لب مرز سقوط بودند را با دستهای استوارشان نگه داشتند. چلسی و بایرن شکستخوردههای لیگ انگلستان و آلمان بودند. شاید همین ناکامیها همه را مجاب کرده بود فینال، يك الکلاسیکوی دیگر است. اما نویر و چک یادمان آوردند چرا کنار کاسیاس و بوفون قرار گرفتهاند. نبوغ، خونسردی و دل شیر. چک قهرمان نیوکمپ بود و نویر دیوار بلندي که مورینیو نتوانست با کمک جو سانتیاگو برنابئو هم از آن عبور کند. حالا هیچکس نویر و چک را از یاد نمیبرد. 2.بواتنگ یا ایوانوویچ؟ برخلاف دروازهبانها، مدافعان چلسی و بایرن نامهای بزرگی نبودند. در روزهایی که پویول و ماسچرانو پاشنه آشیل بارسا بودند و پهپه باز با همان شاهکارهای همیشگی رئال را از رسیدن به فینال محروم کرد ایوانوویچ و بواتنگ فراتر از انتظار نشان دادند. ایوانوویچ در بازی رفت تمام حرکات بارسا از جناح راست را خنثی کرد و در نیوکمپ به تنهایی شهر بیدفاع چلسی را نظم داد. چه در دفاع راست و چه دفاع آخر ایوانوویچ هرگز لغزشی نداشت. رئال هم مانند بارسا با سد محکمی برخورد کرده بود. بواتنگ بدون شک از کماشتباهترین بازیکنان بایرن در برابر رئال بود. نکته جالب اینکه هم بدشتوبر و هم بواتنگ فوتبالشان را به عنوان مدافعان کناری آغاز کرده بودند. همین نظم هم اجازه اشتباه در برابر خط آتش رئال را نداد. نسل جدید مدافعان بزرگ، منظم و تاکتیکپذیر. 3.رامیرس یا لام؟ برزیلی یا کنیایی؟ رامیرس بارسا را مات کرد. نیم بیشتر موفقیتهای چلسی در نیمهنهایی وامدار رامیرس است. بازی رفت تنها رامیرس میتوانست با آن دوندگی عجیب به تنهایی موقعیتهای بارسا را به فراموشی بسپارد. بارسا برای مهار رامیرس با یک نفر بیشتر هم مشکل داشت. پاس رویایی لمپارد و فرار کنیایی رامیرس و چیپ فراموشنشدنیاش به گواردیولا یاد داد سه دفاع چقدر میتواند برابر سرعت متزلزل باشد. لقب کنیایی برازنده رامیرس است. چه سمت چپ خط میانی و چه راست خط دفاعی رامیرس بینظیر بود. رئال هم با راست بایرن کم مشکل نداشت. نفوذ دیدنی و محو کردن کونترائو توسط لام یادمان داد که فوتبال دفاع راست بزرگ دیگری نیز دارد. شاید ما بازیهای لیگ آلمان را دنبال نکنیم اما دیدن بازی چشمنواز فیلیپ لام در جام جهانی گذشته و جام ملتهای اروپا از یاد هیچکس نرفته است. اگر بارسا برای قهرمانی اروپا، آلوس داشت و اگر اینتر مورینیو مایکون را، امروز بایرن دفاع راست بزرگی دارد که اگرچه ما کمتر به او توجه کردهایم اما بینظیر است. مورینیو برای مهار لام به مشکل برخورد. کونترائو و مارسلو بیشتر از روبن از لام ضربه خوردند. 4.کروس یا لمپارد؟ حالا لمپارد برگشته است. تفاوت چلسی بختبرگشته بواش با چلسی دیمتئو، لمپاردش است. لمپارد نیمکتنشین بزرگ این فصل چلسی بود و همه برای فروشش لحظهشماری میکردند. اما لمپارد بازی بارسا همان لمپارد همیشگی بود. همان هافبک مادرزاد همیشگی. به پاسهایی که به رامیرس داد دقت کنید. چند هافبک در دنیای فوتبال به این سبک پاس میدهند؟ در تمام موفقیتهای چلسی پای یک لمپارد در میان است. خوب باشد چلسی خوب است و بد باشد چلسی بد است. کروس از آن دسته بازیکنانی است که مربیان برایش میمیرند. برای تماشاگری که ساده و سطحی به فوتبال نگاه میکند چیز عجیبی در بازی کروس احساس نمیشود. اما این کروس واقعا فوتبالیست خوبی است و بسیار ساده و مثبت فوتبال بازی میکند. برابر پرسینگ رئال از دست ندادن توپ و پاسهای تودر کروس حیاتی و لازم بود. در بایرن نهچندان کمستاره کروس ستارهای بود که نشان داد فقط لاماسیا از فلسفه سادگی در فوتبال پیروی نمیکند. این سادگی و در خدمت تیم بودن سهم آلمانیهای فوتبال هم هست. کروس نمونه بارز یک فوتبالیست ساده اما کامل است. یادگار افنبرگ بزرگ. 5.گومز یا دروگبا؟ دروگبا در تمام بازی رفت فقط و فقط یک موقعیت داشت. تفاوت دروگبا با الکسیس سانچس هم از همین تکموقعیتها مشخص میشود. البته تاثیر دروگبا در بازی برابر بارسا بسیار بیشتر از یک گل بود. جنگندگی و دویدن بیامان در یکسوم دفاعی چلسی هنگام 10نفره شدن فقط و فقط از دروگبا برمیآمد. کافی است به یاد بیاوریم ضربه عجیبش را بعد از گل دوم بارسا. توپ را از وسط زمین به سمت دروازه بارسا شلیک کرد و تیمش را بالا آورد. شاید اگر چلسی در زمین خودش مانده بود هرگز رامیرس چیپ رویاییاش را نمیزد. گاه تعصب و جنگندگی، تاکتیکهای بارسای زیبا را هم نابود میکند. گومز هم بیشباهت به دروگبا نبود. تفاوت اين دو فقط در فاز حمله است. گومز بزرگترین رقیب مسی برای آقای گل شدن در لیگ اروپا بود، اما هرگز بیشتر از یک گلزن صرف دیده نشد. او برای اثبات آمار گلزنیاش در تمام بازی رفت جنگید. یوپ هاینکس هم گفته بود گل گومز تنها مزد تلاشش است و بس. بازی برگشت هم بازی گومز بود. در روزی که رئال از داشتن یک مهاجم نوک بزرگ محروم بود گومز هم پنالتی گرفت و هم صدالبته فرصتهایی را سوزاند. حالا مشخص شده چرا مورینیو با داشتن بنزما و هیگواین در به در دنبال گومز بوده است. گومز میتواند جریان بازی را عوض کند؛ کاری که بنزما و هیگواین دیشب نشان دادند کار آنها نیست. 6 . ریبری، آلابا و بدشتوبر برای بایرن و اشلی کول و میرلس برای چلسی هم فراموشمان نشود. برای جور نشدن یک الکلاسیکوی دیگر آنها هم نقشی پررنگ داشتند. حرف آخر نسل جدیدی که فوتبال را دنبال میکنند بدون شک بیشترین کشش را به سمت رئال و بارسا دارند. امروز عصر الکلاسیکوهاست. مورینیو، گواردیولا، مسی و رونالدو بینظيرند. اما اين سوال كه کدامشان بهتریناند آنقدر تکرار شده بود که داشت یادمان میرفت فوتبال در جاهای دیگری هم دنبال میشود. بایرن و چلسی پرچمدار نسلهای پیشین بودند. نسلهایی که در زمان آنها آلمان و ایتالیا را هم میشد دوست داشت. دلمان لک زده بود برای منطق آلمانی و ضدحمله ایتالیایی. چقدر بنویسیم ژاوی و چقدر آنالیزش کنیم؟ میشود از کروس هم لذت برد. میشود کنار کاسیاس از نویر بزرگ حرف زد و میشود کنار تکامل عجیب مسی و رونالدو از دوندگی بیامان و سرعت سرسامآور رامیرس لذت برد. مسی و رونالدو وقتی نابغهاند که مقایسه شوند. در مقیاس كلي بدون شک بهتریناند اما میتوانند پنالتی از دست بدهند و ما باز منتظرشان باشیم. اگر فكر كنيم مقیاس فقط الکلاسیکو است به خود مسی و رونالدو نیز ظلم شده است. تازه چلسی و بایرن مغلوبهای کامل لیگ خودشاناند. جام برای بایرن از دست رفته است و چلسی فقط برای چهارم شدن میجنگد. همین حوالی، دورتموند و یوونتوس هم چیزهایی برای یادگیری دارند. با این نگاه گسترده اگر طرفدار بارسا یا رئال هم باشیم از تمام نبردها لذت خواهیم برد. شاید همین از پیش برنده بودنها لذتهایمان را بگیرد. اینها شوک نبود. فوتبال در تمام دنیا در جریان است. بارسا و مورینیو برای امروزشان تلاش کردهاند همانگونه که چلسی و بایرن. خوب است گاهی در زندگی ما نیز چلسی و بایرنی ظهور کنند. شاید چشمهایمان را بشوییم و جور دیگر ببینیم.
نظرات شما عزیزان:
سلام وبلاگ خوبی داری قابل دونستی بهم سر بزن و لینکم کن موفق باشی
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||
|